مهرسا در تولد روژان خانم
یک ماه اخیر همش درگیر کارای تولد روژان بودم آخه تم تولدش مینی موس بود و توی همین گیرو داری که من کارای روژان جون رو کات میکردم شما هم یاد گرفتی چطوری قیچی بدست بگیری کارت شده بود کاغذا رو ریز ریز کردن و توی خونه پخش کردن .اوایل که خوشحال بودم که بابایی قیچی دست گرفتن رو بهت یاد داده و ذوق میکردم ولی بعد دیدم ای داد بیداد خراب کاریا شروع شد.
تولد روژان جان 18 دی ماه بود و خیلی خوش گذشت،شما یکم مامانی رو اذیت کردی ولی وقتی بابایی اومد دیگه به من کاری نداشتی و گریه هات کم شد.
یه چیز جالب دیگه که اتفاق افتاد این بود که وقتی کادوها رو باز میکردیم شما با قلدری تمام کادوهای روژان رو برمیداشتی و هرکدوم که اونا هم نمیخواستن باز کنن شما به زور باز میکردی.
و دیگه اینکه آخرای مجلس که یکم خودمونی شد وقتی حسین و سینا و روژان با حوله های اهدایی مامان بزرگ بازی میکردن شما از طریق خاله شکوفه حوله روژان رو گرفتی و شروع کردی به رقصیدن و یه فیلم دیدنی یه ساعته برای مهمونا فراهم کردی ولی در کل شب خیلی خوبی بود.