باغ ارم
هفته پیش عمو بهادر اومد خونمون و موقع برگشت ما هم باهاش همسفر شدیم و رفتیم شیراز تا بابایی پنجشنبه بیاد دنبالمون.
این سری هم شیراز رفتنمون خوب نشد آخه شما مریض شدی و اسهال استفراغ گرفتی،ولی خدارو شکر چون زود رفتیم دکتر جلوی استفراغت رو گرفتیم ولی تا وقتی که بابا بیاد حال شما خیلی بد بود،ولی وقتی بابا و عمو امین رو دیدی گل از گلت شکفت و حالت روبه راه شد.
بابایی هم روز جمعه صبح مارو برد باغ ارم که واقعا دیدنی بود،درختا پاییز یه رنگ خیلی قشنگی به خودشون گرفته بودن و برگ ریزان قشنگی داشت و شما هم کلی با برگا حال میکردی و شیطون شده بودی
چنتایی عکس از اونجا برات میذارم.
اول یه عکس از یه صحنه باغ بذارم برات لذت ببری.
و اینم جیگر مامانش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی