تولد زنبوری مهرسا کوچولو
اوووووففففففففففففففففففففففففففف
بالاخره برای جوجو کوچولو تولد گرفتیم،عزیزم روز جشنت جمعه سوم آبان بود که چون خودمون اشکنان بودیم برات خونه خاله شکوفه جشن گرفتیم.جشن خوبی بود کلی زدیم و رقصیدیم.به منکه خیلی خوش گذشت.
شما هم دختر خیلی خوبی بودی و اصلا مامانی رو اذیت نکردی.
.
عزیزم خیلی خوابم گرفته فردا بقیه عکسای روز جشن رو میذارم برات.شبت خوش.
مهرسای گلم عشق مامان تولدت مبارک.
عزیزم روز جشنت سرم خیلی شلوغ بود آخه روز قبلش هم عروسی پسرخاله مامان بود و روز جمعه برای شما جشن گرفتیم.
منو زندایی زینب با زندایی گلی صبح رفتیم خونه خاله جون و کارای تزیینات و تمیز کاری رو انجام دادیم .شام هم به عهده مامان جون بود.که زحمتش رو کشیدن و دستشون درد نکنه.
راسی شام زرشک پلو با مرغ داشتیم با آش رشته و مخلفات دیگه که همه رو مامان جون زحمتشو کشیدن و اووردن خونه خاله جون.
خودم اصلا نتونستم از چیزی عکس بگیرم این عکسا رو هم عمو امین گرفتن که برات میذارم. بیشتر عکس از تزیینات خونست و عکس از سفره شام هم هروقت دستم رسید برات میذارم.
کارت دعوت
پاکت کارت
اینم درخواستی که از مهمونا داشتم تا لباس زرد و مشکی بپوشن و دیتشون درد نکنه خیلی ها باهامون همکاری کردن و همه چیز زرد و مشکی شد
اینم تقویم زنبور کوچولو
و
ریسه 12 ماه مهرسا جون
اینم بادکنک زنبوریمون که نتونستیم بادش کنیم آخه سوراخ شده بود و همینجوری آویزون کردیم ولی بازم قشنگ شده بود.
شکلاتهایی که لیبل زنبوری دارن و واقعا خوشکل شده بودن،همه مهمونا ازش تعریف کردن.
یه نمای کلی از تزیینات،که خودم عاشق اون زنبوراییم که از لوستر آویزون کردم که مامانی با تخم مرغ پلاستیکی و پولک متری درست کردم.
اینم بیسکوییت های زنبوری و عدد تولدت که خودم قالبشون رو آماده کردم و با کمک بابایی و عمو امین و عمو اسحاق دوست بابا درست کردیم.تقریبا 200تا بیسکوییت درست کردیم.
استندهای مهرسا خانم که سر سفره یادمون رفته عکس بگیریم
دستمال زنبوری
ساعت تولد زنبورک ما
اینم زنبور کوچولوی ما که با دوچرخه ای که عمو نادر براش خریده بازی میکنه
اینم گیفتایی که به مهمونا دادیم.
که این کارت تشکر هم توش بود.
دفترچه یادگاری
و اینم عشق مامان که بغل باباییه و داره به مامانی لبخند میزنه.