مهرسامهرسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

مهرسا دختر رویاها

یه این روزهای دیگه....

نازنین دختر من دیگه بزرگ شده،با شیرین زبونیاش به زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای داده،دیگه برامون دو کلمه ای میگه،الان یک ماهی میشه که دیگه شیرین زبونیاش گل کرده و برامون حرف میزنه ولی در حد دو کلمه.... حرفای جدید میزنی بعضی وقتا مامان میشه مامی و بابا میشه ددی ،نی نی (عروسکت)میشه آبجی، تا کاری ازت میخواییم که نیاز به تایید داره میگی باشه اونم با یه لحن ناز و دوست داشتنی که هوش از سرمون میپره. تمام حرفای س رو ش ادا میکنی و همین باعث شیرین زبونیت شده.       ب رای لباس پوشیدنت خیلی مشکل دارم بعضی وقتا نمیذاری لباساتو من تنت کنم و میگی من و اونجاست که ما باید با صحنه های قشنگ مواجه...
5 دی 1393

این روزها...

سلام دردونه من  میخوام از حال و احوال این روزات برات بگم.... از کارایی که میکنی ،حرفایی که میزنی....   نفس من از مو متنفره اگه مویی جایی ببینه سریع خودشه به مامان یا بابا میرسونه و با یه حالت بدی میگه مو و ما باید براش تمیز کنیم. این روزا چشمت خورده به موهای ریزی که روی دستاته و همش باهاشون درگیری و مدام به ما میگی مو مو.... ومدام سعی میکنی که با انگشتای کوشولوت موها رو از رو دستت بکنی.      قربون حرفای قشنگت بشم دخترک شیرین زبونم... این روزا یاد گرفتی ازمون تشکر کنی و ما هرکاری برات میکنیم بهمون میگی ممنون اینقده قشنگ ممون رو میگی که دلم برات ضعف میره و بعد از ه...
26 آبان 1393

خسته شدم مامانی

مامان جونم دیگه دارم کم میارم از دستت از صبح لحظه ای که بیدار میشی تا شب که میخوای بخوابی اونقدر بهانه گیری میکنی و جیغ میزنی که سرم سوت میکشه،بعضی وقتا واقعا خسته میشم.همش در حال جیغ زدن و گریه کردنی،هرچی میخوای با گریه و جیغ میخوای.وقتی هم که زهرا میاد بالا که دیگه بدتره.اون به وسایلات دست میزنه تو هم جیغ میزنی.دیگه دارم روانی میشم. شبا اگه با ماشین نریم بیرون تا ساعت 1 بیداری و بهونه گیری میکنی در صورتی که اگه با ماشین باشیم 9 تا 10 دیگه خوابی. همش میگم خدایا بهم صبر بده نمیدونم چکار کنم،فقط خدا کمکم کنه که کم نیارم.حس میکنم دارم میبرم. مامانی توروخدا خوب باش.اذیت نکن.جیغ نزن.بذار این لحظات زیبا رو زیباتر حس کنیم.   ...
14 آبان 1393

love

                                                                 ...
10 آبان 1393